شرح حافظ جلسه چهل ونهم
💠شرح حافظ
جلسه چهل و نهم
🔻 حدیث از مطرب و می گو و راز دهر کمتر جو
🔺 که کس نگشود و نگشاید به حکمت این معما را
✔️ حدیث: در اینجا به معنی سخن آمده است.
✔️ مطرب: خواننده و نوازنده را گویند که با ساز و آواز خود موجب سرور خاطرها میگردند.
🔸 سخن از مطرب و می بگو و خیال آگهی از اسرار افلاک و عناصر را به کل ترک کن؛ زیرا تاکنون کسی نتوانسته و هیچکس نیز نخواهد توانست این معما را با علم حکمت حل کند. فقط حقتعالی است که از اسرار دهر مطلع است و بس.
🔹 باید در این دنیا از مطرب و میّ که همان شادی و مستی عارفانه است، سخن گفت؛ زیرا معمای هستی به گونهای نیست که با فلسفه و علم بتوان آن را گشود. راز دهر یا معمای هستی چیزی نیست که با تفکر گشوده شود، چیزی است که بر قلبِ آماده ظهور میکند بدون آنکه لازم باشد انسان رویکرد رازجویی بر عالم داشته باشد که مجبور شود با نگاه فلسفی به عالم بنگرد.
💢 حضرت امام خمینی «رضواناللهتعالیعلیه» در این رابطه دارند:
🔺 اهل دل عاجز ز گفتار است با اهل خرد
🔺 بیزبان با بیدلان هرگز سخنپرداز نیست
⬅️ ای خواجه! راز آفرینش را با سرپنجه علم و حکمت نمیتوان گشود، نفخات و تجلیّات طرب آورنده و مشاهدات و مراقبه و ذکر و محبت دوست است که میتواند پرده از این راز بردارد، عمر خویش ضایع مگردان و بکوش که همواره با مطرب و می میباشد. درجایی میگوید:
🔻 در هر طرف ز خیل حوادث کمینگهیست
🔺 زان رو عنان گسسته دواند سوار عمر
🔻 این یک دو دم که مهلت دیدار ممکن است
🔺 دریاب کار ما که نه پیداست کار عمر
🔻 تا کی می صبوح و شکر خواب بامداد
🔺 هشیار گرد هان که گذشت اختیار عمر
┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈