شرح حافظ جلسه چهل وپنجم
💠 شرح حافظ
جلسه چهل و پنجم
🔻 ز عشق ناتمام ما جمال یار مستغنی است
🔺 به آب و رنگ و خال و خط چه حاجت روی زیبا را
🔹 حسن کامل جانان از عشق ابتر و ناقص ما بینیاز است. چنانکه صورت زیبا احتیاج به آب و رنگ و خط و خال مشاطه ندارد؛ یعنی حسن جانان خدادادی است و احتیاج به اسباب عارضی حسن ندارد.
🔸 خواجه، نسبت به جمال با کمال جانان تادباَ عشق خود را ناقص، اعتبار میکند؛ زیرا در بین بعضی از عشاق این موضوع مطرح است که گویند سبب کمال حسن جانان، عشق ما است چنانکه اگر ما از او قطع نظر کنیم کسی به او اعتبار نمیکند. ولی خواجه میفرماید: حسن جانان ما کامل است اما عشق عشاق نسبت به او ناقص میباشد به طوری که گفتهاند: جانان احتیاج به محبت کسی ندارد.
🔹 حافظ میخواهد بگوید: اگر محبوب ما زیباست، مشاطهاش زیور و زینت نداده، او خود زیباست؛ نه به آرایش خط و خال و با چنان جمال عاشقی خود میخواهد که به وی عشق ورزد، نه چون منی که عشقی ناتمام به وی دارم؛ زیرا فقیر صرف، کی میتواند به غنی علی الاطلاق عاشق باشد؟! چنانکه شناسای او جز او نمیتواند باشد که:
🌺 «کنت کنزا مخفیا فخلقت الخلق لکی اعرف»
☘ من گنج پنهانی بودم، خواستم که شناخته شوم؛ لذا مخلوقات را آفریدم تا مرا بشناسند.
⬅️ و نیز
🌺 «کیف یستدلّ علیک بما هو فى وجوده مفتقر إلیک»
☘ چگونه با چیزی که در وجودش به تو نیازمند است میتوان بر تو راهنمایی جست؟
⬅️ و همچنین:
🌺 «بِکَ عَرَفْتُکَ، وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِی عَلَیْکَ، وَ دَعَوْتَنِی إِلَیْکَ، وَ لَوْ لاَ أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ»
☘ به تو تو را شناختم و تو بودی که مرا بر خود رهنمون شده و به سویت خواندی و اگر تو اگر نبودی نمیدانستم که چیستی.
┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈