💠 شرح حافظ
جلسه یازدهم
🔹 شعر حافظ سرود عشق و بیخودی است و شاعر جز با عشق و بیخودی نمیتواند اندوه زمانهای را که در فساد و گناه و دروغ و فریب غوطه میخورد فراموش کند.
🔸 در عاشقی دلی عجیب دارد که در آن، صورت و معنی هر دو میگنجد، هر گونه زیبایی، دلش را میلرزاند و باطن نیز مثل صورت میتواند او را به دام عشق بیفکند با طبع نازک و ذوق لطیفی که دارد، تپیدن دل کائنات را حس میکند. باد صبا را مثل خود، مسکین و سرگردان میبیند. آرزوی جوی آب را که در هوس سرو دلجویی است، درک میکند. دلتنگی و شکایت غنچه زبان بسته را میشنود. ناله و فریاد بلبل عاشقپیشه را به جای میآورد. بی کسی و تنهایی آهوی وحشی را میفهمد. درد و سوز پروانه را در جان و دل خویش احساس میکند و این همه شعر را که در سراسر کائنات هست در بیانی که دائم بین حقیقت و مجاز میلغزد، منعکس میکند و در قالب غزلی میریزد که لسان غیب و ترجمان اسرار دل است.
✳️ معشوق عارفان:
💢 آیت الله سعادتپرور از شاگردان عارف و فیلسوف و مفسر بزرگ قرآن کریم، علامه طباطبایی، که جلسات شرح حافظ علامه رحمه الله علیه را درک کرده است چه زیبا از زبان او این قسمت از شعر حافظ را شرح مینماید:
⬅️ در عرفان این ذات اقدس حق جل جلاله است که محبوب و معشوق مطلق انسانهای سالک طریقت حق میباشد و این معنی ریشه قرآنی دارد و این کتاب الهی است که خدای را معشوق مؤمنان میخواند: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ...»
⬅️ امام زین العابدین علیه السلام نیز عرضه میدارد: «إِلٰهِى مَنْ ذَا الَّذِى ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِکَ فَرامَ مِنْکَ بَدَلاً» خداوندا کیست که حلاوت و شیرینی محبت تو را چشیده باشد و به جای تو بدل و جایگزین دیگری را بجوید و بطلبد و کیست که به قرب و نزدیکی تو انس یافته باشد و جدایی از تو را بخواهد.
⬅️ و در حدیثی امام صادق علیه السلام فرموده است: آنگاه که مؤمن از دنیا خود را تهی سازد بالا میرود و علو مییابد و حلاوت و شیرینی حب الله را درمییابد و در نظر دنیاپرستان و دلدادگان به دنیاگویی که خرد از دست داده و عقلش مختل گردیده است اما حقیقت آن است که عقل و خرد آنها را حلاوة و شیرینی عشق به پروردگار شیفته خود کرده به گونهای که به غیر او نمیاندیشند.
🔹 در این بیت عارف شیرازی از ساقی شراب طهور عشق و محبت تقاضا میکند جامی از شراب را که در اینجا کنایه از قلب عارف و سالک است که شراب عشق و محبت در آن ریخته میشود به گردش درآورد؛ یعنی آن را در مدار دائمی عشق قرار دهد و چنین قلبی را به او عنایت فرماید.
🔸 در مصرع دوم دلیل این تقاضا و استغاثه را بیان میکند و عرضه میدارد این خواسته بدان جهت است که برغم آنکه تصور میرفت قدم نهادن در وادی عشق امر آسانی است ولی این پنداری باطل بوده و مشکلات فراوانی بر سر راه آن بوده است و لذا نیازمند عنایت خاصه آن منشأ کامل فیض هستم تا این قلب را پر از عشق به ذات اقدس خود گرداند و دوام و استواری به آن ببخشد.
┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈