شرح حافظ قسمت دوم
💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜💠⚜
💠 شرح غزلیات حافظ
جلسه دوم
🔻الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
✔️ادر: فعل امر از مصدر اداره به معنی چرخاندن و به گردش درآوردن است.
✔️کاس: به معنای جام.
✔️ناول: فعل امر از مناوله به معنی چیزی را به کسی دادن با دراز کردن دست میباشد.
🔸 این غزل در واقع مُلَمَع است؛ یک مصرع فارسی و یک مصرع عربی و مخاطب حافظ ساقی است و کأساً هم جام شراب است. «اَدِر» یعنی ادامه بده دور بزن، به دورانداز، بچرخان، نه یک بار و دو بار بلکه برای همیشه و ناولها یعنی تناول کن.
🔹 از این جا باید پرسید که آن ساقی کیست و آن جام چیست؟ و جامی که باید همیشه در دوران باشد چه جامی است؟ جام ظاهری همیشه نمیتواند در دوران باشد. حافظ جامی میخواهد که دایم درحال چرخیدن باشد و مستش کند؛ اما آن جام چیست و مستکنندگی چیست؟
🔸 مستی که حافظ از این جام میخواهد فورا در مصرع بعد دنبالش میآید و آن مستی در عشق است؛ این خاصیتی که برای عشق ذکر میکند خاصیت شگفتانگیزی است و کم تر هم به آن توجه شده است. آن چه مسلم است این است که آن چیزی که موجب عشق میشود محبت و معرفت است و بدون آن دم از عشق زدن بیمعناست است؛ کسانی که بین عشق و معرفت فاصله میاندازند سخت در اشتباهند و بیشتر معنای غریزه را فهمیدهاند تا عشق.
🔰ساقی در اشعار حافظ:
🔹 بعضی از واژهها آنقدر در اشعار حافظ کلیدی اند، که بسیار تکرار شده و پرمحتوا هستند. اگر معنای کلی این واژهها را به دست آوریم در واقع از اشعار حافظ رمزگشایی کردهایم. درباره ساقی در اشعار حافظ دو برداشت وجود دارد:
برداشت اول برداشت صرفا پژوهشی است که استاد خرمشاهی در کتاب حافظ نامه آن را بیان کرده است و دیدگاه و برداشت دوم قرآنی است. ما ابتدا به دیدگاه اول می پردازیم وسپس دیدگاه قرآنی رابیان می کنیم:
◀️ساقی در لغت به معنای آب دهنده، یا کسی که شراب را در جام میریزد، است.
استاد خرمشاهی در حافظ نامه میفرماید:
⚡️ساقی از محبوبترین چهرههای شعری حافظ است، که همچون یار، برای خود پایه و پایگاهی دارد و کار و کاردانی و کارگردانی او در غزلیات حافظ، از معشوق یا از پیر مغان، کمتر نیست و چندان طرف توجه و خطاب و گفتگو و عشق و علاقه حافظ است که گاه فرق و فاصلهای با معشوق ندارد. یعنی هر دو را یکی میداند.
🔻«شراب لعل و جای امن و یار مهربان، ساقی
🔺دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد.»
✳️ چنان که ملاحضه میکنید حافظ در این بیت به توصیف معشوق میپردازد و اشاره به لب معشوق (شراب لعل) آغوش معشوق (جای امن) و عطوفت و مهربانی معشوق (یار مهربان) که در این بیت مطرح شده، دارد.
⬅️ همه این اوصاف را به ساقی نسبت میدهد و معشوق، با این اوصاف را همان ساقی معرفی میکند.
☑️ پس در این بیت و این گونه ابیات، در واقع، حافظ ساقی را توصیف میکند. اما منظور او از ساقی، معشوق است. گاهی نیز، حافظ، واژه ساقی را به طور مستقل به کار میبرد که به آن نیز اشارهای خواهیم کرد.
سلام
چون شرح غزلیات حافظ را داری انجام می دهی. لینکت میکنم. فقط کمی بیشتر مشروح کن. سپس از دیگر شاعران بعد از حافظ غافل مشو.
دنبال هم می شوی.
موفق و سلامت باشی.