شرح حافظ جلسه هفتدهم
💠 شرح حافظ
جلسه هفدهم
🔻 به می سجاده رنگین کن گرت پیر مغان گوید
🔺 که سالک بیخبر نبود ز راه و رسم منزلها
❇️ برخی این بیت را چنین معنا و شرح کردهاند که:
🔰 محرم میخانه راز، عارفِ شیراز، بر سبیلِ تنبیه و ارشاد به هر طالبِ نیکو نهاد میفرماید که:
👌 ای طالب صادق! اگر مرشدِ کاملِ دانایِ علل و امراضِ باطنی، تو را تکلیفِ امری نماید که سرّ آن بر تو پوشیده بود و ظاهرِ آن را عقل تو درک نکند، بی تردّد و دغدغه در ارتکابِ آن جسارت نمای و آن را خیرِ محض و محضِ خیر پندار و خود را در دستِ آن کامل بسپار و نسبتِ قصور فهم و عدم دریافتِ حقیقت آن امر بر خود دار...
☑️ زیرا که آن سالکِ کامل، سیرِ منازل سفرِ الی اللّه و فی اللّه و باللّه و من اللّه به پایان رسانیده و خبر از آن منازل یافته. پس در هر منزلی به مقتضایِ مصلحتِ وقتِ تو، هرچه فرماید، عینِ صواب و مسأله بی جواب است.
⬅️ و مدعای او از این تکلیف که امتحانا روپوش میفرماید، آن است که تو به مِیِ محبتِ الهی، عبادات و طاعات و رسومِ زهد خود را از غلّ و غشِ ریا و لوث (آلودگی) و سُمعت (نام خود را به نیکی بر سر زبانها انداختن) پاک سازی تا رنگِ قبولِ محبوبِ مطلق دانایی درون و برون پذیرد.
✳️ زبان رمز در میان عارفان
🔴 عدهای نه تنها حافظ بلکه دیگر ادبا و عرفا را مورد نقد قرار میدهند که چرا در اشعارشان از می و مستی و خال لب و... استفاده میکنند و به همین دلایل دیگران را از خواندن آثار سرایندگان چنین الفاظی منع مینمایند.
🔵 عرفا از دیر باز میان خود رموز و اصطلاحاتی به کار میبرند که معمولا فهم آن دور از دسترس عوام میباشد. چنانکه مولوی میگوید:
🔻 اصطلاحاتی است مر ابدال را
🔺 که نباشد ز آن خبر اقوال را
🔰 ابوالقاسم عبدالکریم بن هوازن قشیری، متوفی به سال 465 ق، در رساله خود که بابی از آن را اختصاص به توضیح بعضی از اصطلاحات صوفیه داده، در علّت پدید آمدن این زبان رمزی میگوید:
⬅️ «بدان که ظاهرا هر طایفهای از دانشمندان را الفاظی است که انحصار بدیشان دارد و آنان در کاربرد آن کلمات، به خاطر اغراضی از قبیل تقریب مفاهیم بر ذهن مخاطب یا تسهیل همه معانی دشوار بر اهل آن، با هم توافق دارند. همچنین صوفیه نیز الفاظی میان خود استعمال میکنند که قصدشان از آن، کشف معانی عرفانی بر هممشربان و پنهان داشتن آن از مخالفان طریقت میباشد. آنان میخواهند معاین الفاظی را که به کار میبرند بر اغیار غیر قابل فهم باشد؛ زیرا غیرت آنان بر نمیتابد حقایقی که ودیعه الهی در دلهایشان و مایه تهذیب باطنشان میباشد بر نا اهلان فاش شود.»[1]
✴️ همه مشایخ صوفیه در حفظ اسرار الهی متفق القول هستند تا جایی که عز الدین کاشانی به استناد حدیث نبوی افشای آن را کفر دانسته است:
⬅️ «ادب دیگر حفظ اسرار الهی است. باید که چون بر سری از اسرار ربوبیّت وقوف یافت و محل امانت و مستودع اسرار گشت، افشای آن به هیچ وجه جایز ندارد و الا از مرتبه قرب دور افتد و محل سخط و عتاب گردد و در خبر است که افشاء سر الربوبیة کفر».[2]
🔰 خواجه حافظ نیز درباره حفظ اسرار عشق توصیهها دارد؛ ازجمله:
🔻 به مستوران مگو اسرار مستی
🔺 حدیث جان مپرس از نقش دیوار
یا:
🔻 با مدعی مگویید اسرار عشق و مستی
🔺 تا بی خبر بمیرد در در خود پرستی
👌 و معتقد است که حسین بن منصور حلاج به کیفر هویدا کردن راز (ان الحق گفتن) بالای دار رفته است:
🔻 گفت آن یار کز و گشت سردار بلند
🔺 جرمش این بود که اسرار هویدا میکرد
🔰 شیخ محمد لاهیجی، شارح گلشن راز، فایده دیگری بر استعمال رمز در عرفان مترقب دانسته است و آن این که اگر طالب فهم رموز عرفانی مستعد باشد، پی بردن به مفاهیم آن، «باعث تحصیل این حالات گردد و از کمالات اولیاء بهرهمند شود و مقصود از آفرینش حاصل کنند.
🔻 حرف درویشان بسی آموختند
🔺 محفل و منبر بدان افروختند
🔻 یا بجز آن حرفشان روزی نبود
🔺 یا در آخر رحمت آمد در ربود.[3]
📚پاورقی:
[1]: الرسالة القشریة، للامام ابی القاسم عبد الکریم بن هوازن القشیری، ص 31.
[2]: مصباح الهدایة و مفتاح الکفایة، عز الدین محمود بن علی کاشانی، به تصحیح علامه جلال الدین همایی، ص 212.
[3]: شرح گلشن راز، شیخ محمد لاهیجی، به اهتمام کیوان سمیعی، ص 35.