شرح حافظ جلسه سی وهفتم
💠 شرح حافظ
جلسه سی و هفتم
🔻 بشد که یاد خوشش باد روزگار وصال
🔺خود آن کرشمه کجا رفت و آن عتاب کجا
🍃 روزگار وصال رفت. ذکرش به خیر باد. آن حرکات موزون و آن شیوههای مقبول و مطبوع جانان کجا رفت و آن عتابهای محبوبانه آن زمان چطور شد.
✔️ بشد= رفت. سپری شد، گذشت (فاعل آن روزگار وصال است).
✔️ یاد= ذکر و به خاطر آوردن.
⬅️ یاد خوشش باد: جمله معترضه است به معنی یادش به خیر. سودی تذکر اکید داده که «یاد» بدون اضافه به «خوش» خوانده شود و در این صورت معنی این میشود که یاد بر روزگار وصال خوش باد، که معنی درستی ندارد. اما «یادِ خوشش باد» را ذکر خیرش برقرار باد معنی میکنیم.
✔️ کرشمه= حرکات موزونی که از چشم و ابرو صادر میشود، ناز و عشوه.
⬅️ کرشمهی معشوق: اشارتهای چشم و ابروی معشوق به قصد دلربایی، دلرباییهای معشوق با چشم و ابرو.
✔️ عتاب= سرزنش.
⬅️ عتاب معشوق، کجا؟ کرشمهها و عتابهایی که معشوق با چشم و ابروی خود می کرد تا از ما دل ببرد به کجا رفت؟ دیگر از آن خبری نیست.
🔸 روزگار وصال، که آرزو دارم همیشه به خوبی از او یاد شود، گذشت. آن عوالم که گاهی ناز و کرشمه و گاهی برخورد و تندی میان ما و محبوب بود، کجا رفت.
🔹 به یاد خوش لحظههای وصال که عموماً هرکس با شروع لطفی که خدا بر او میکند، تجربه کرده است. سالک همواره در طلب آن وصال، روزگارِ خود را ادامه میدهد تا باز آن کرشمهی معنوی راه بگشاید و آن عتاب قدسی تحذیر نماید.
☑️ خواجه میخواهد بگوید: روزگار وصال را که با تجلیات جمالی او سپری میکردم، از دست بشد و اکنون که به هجران مبتلا گشتهام خود را آماده برای کرشمهها و عقابهای او (که جمال وجلال را به همراه دارد) حاضر نمودهام. آن دو کجایند تا مرا از ناراحتی برهانند؟
┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈