💠 شرح حافظ
جلسه هفتم
🔻که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکلها
✴️ مقصود بیت اول غزل حافظ این است که:
🔹 ای معشوق! جام شراب را به گردش درآور و به من نیز برسان تا به واسطهی نوشیدن از آن، وجود ناچیز خود را فراموش کرده و در عشق تو مست و محو شوم و مشکلات راه عشق را که در ابتدا آسان جلوه میکرد، فراموش کنم و همهی محنتها و بیماریهایم به راحتها، صحتها و نعمتها مبدل شود.
🔸 حافظ میگوید: عشق جانان در ابتدا به نظر ساده آمد اما در آخر مشکلات زیادی در آن پیدا شد. زیرا به کسی که دل دادی و عشق ورزیدی ابتدا نسبت به تو انواع ملایمات را نشان می دهد اما بعد شروع میکند به استغنا، عاشق بیچاره هم تحمّل استغنا برایش سخت است.
✴️ اما تفسیر زیبای دیگری از این بیت چنین است که:
🔹 «روز میثاق، چون از عدم به وجود، میآسودیم از جهتِ حصولِ عرفان و رفعِ موانع از هواهای نفس و شیطان، عشق را آسان دانسته و توسّل بدو نموده بودیم اکنون که در وجود آسودیم، مشکلها افتاد که رختِ آسودگی همه بر باد داد و موانع پیش آمد و جهاد اکبر به مخالفت لازم گشت.
🔸 پس ای مُرشدِ راه طریقت و ای هادیِ سبیلِ حقیقت! هنگام مددکاری است و اَوانِ دوستی و یاری.
🔹 اهمال، موجبِ گمراهی است و توقف، مایه وبال. کاسه عشق بگردان و بنوش و بنوشان تا مست و مدهوش گشته از این کشاکش برهیم. میتواند که ساقی عبارت از مرشدِ حقیقی و هادیِ تحقیقی باشد که اشارت است به واجب الوجود و ربّ المعبود و هم چنان هرکجا از ساقی و شاهد و امثال آن نام برده شود، اربابِ اشارت بدان جانب میبرند و هرچه گویند با او گویند و هرچه جویند از او جویند».[1]
🔰 نظیر مضمون این بیت که عشق آساننماست ولی بسی خطرها و مشکلات به همراه دارد در شعر حافظ نمونههای دیگر هم دارد:
🔻ناز پرود تنعم نبرد راه به دوست
🔺عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد
🔻تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول
🔺و آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل
🔻 تو خفتهای و نشد عشق را کرانه پدید
🔺 تبارکالله از این ره که نیست پایانش
🔮 عشق در دیوان حافظ:
♻️ عشق، پیوسته در دریای بیکران ادبیات ایران موج میزند.
🔹 عشقی که در شور شیرین و فرهاد رنگ یافته،
🔸عشقی که در غزل لیلی، مجنون به درد فراق مبتلا گشته،
🔹 عشقی که دست رستم را به خون سهراب آلوده کرده،
🔸 عشقی که در شیخ صنعان دل و دین از دست داده،
🔹 عشقی که در غزل مولانا به رقص و پایکوبی درآمده،
🔸 عشقی که در غزل رعنای حافظ ستایش شده است.
👌 همه حکایت از دردی شیرین و تلخ دارند که درمانش هم خود عشق است.
❇️ این عشق است که در رگ رگ غزلهای حافظ جریان دارد و نوش دارویی برای التیام زخمهای بشر است.
🔰 در حقیقت حافظ دو پیام بزرگ برای انسان های زمینی دارد:
✳️عشق و رندی.
⚜ حافظ نیک دانست که اگر در غزل، صرفا به مضامین عارفانه، عاشقانه و یا موعظه بپردازد، مسلّما در سایه نام سعدی و مولانا قرار میگیرد؛ بنابراین سبک خاص خود را پدید آورد که خود آن را نظم پریشان میگفت. یعنی سرودن غزل به گونهای که هر بیت استقلال معنا داشته باشد؛ یک بیت عارفانه، یک بیت عاشقانه، یک بیت معرفت و دیگری در بیاعتباری جهان، بیتی تاریخی و بیتی طنز و نقد اجتماعی و... و به این پراکندگی معنی با وزن و قافیه و ردیف وحدت بخشید که بعدها باعث به وجود آمدن سبک هندی شد.
حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می نوشت
طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود
☑️ و به این شکل خود را از بقیه شاعران ممتاز ساخت و تا به امروز بزرگترین شاعر غزلسرای ایران به شمار میآید.
📚پاورقی:
[1]: مجله گنجینه، مرداد 1382، شماره 29.
┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈