❇️ مژده وصل 💢

مجموعه مباحث ادبی اخلاقی حجت الاسلام و المسلمین زین العابدین دست داده

❇️ مژده وصل 💢

مجموعه مباحث ادبی اخلاقی حجت الاسلام و المسلمین زین العابدین دست داده

مجموعه بیانات شامل شرح حافظ، داستان وبرداشت های آزاد سیاسی و همچنین پاسخگویی به شبهات اعتقادی می باشد.
💢 مجموعه مباحث ادبی اخلاقی

🔘 ایتا 👇
https://eitaa.com/mozhdehvasl

🔘 واتساپ 👇
https://chat.whatsapp.com/GMDMyx0XxLQ0m6LStR9xos

🔘 اینستاگرام 👇
https://Instagram.com/mozhdehvasl

🔘 سروش 👇
https://sapp.ir/mozhdehvasl     
┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

۳۹ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «غزل» ثبت شده است

 

💠 شرح حافظ
 جلسه پانزدهم

 

🔻 به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید
🔺 ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

👌 همان‌گونه که در جلسه قبل گفتیم، این بیت، موید این نکته است که حافظ هرجا از زلف و طره به نیکی یاد کرده، سخن عرفانی است.

✔️ سیاهی: زلف سیاه کنایه از تکثرات بی‌شمار و ابهام آن است در برابر رخ که به نشانه‌ی روشنی، سپیدی و وحدت به کار می‌رود و هیچ‌کسی تاب دیدار آن را ندارد مگر در سیاهی زلف:

🔻 سواد زلف سیاه تو جاعل الظلمات
🔺 بیاض روی چو ماه تو فالق الاصباح

⬅️ مفهوم دیگری که از سیاهی زلف برمی‌آید گمراهی و سرگشتگی است چون تکثرات عالم مادی گمراه‌کننده و شگفتی‌زاست.

✔️ خوش‌بویی: ویژگی دیگر زلف و گیسوی یار بوی خوش آن است که در عرفان کنایه از عنایت و تجلی اسماء و صفات خداوند است:

🔻 مگر تو شانه زدی زلف عنبر افشان را         
 🔺 که باد غالیه سا گشت و خاک عنبر بوست

⬅️ و:

🔻 عمری ست تا ز زلف تو بویی شنیده‌ایم           
🔺 زان بوی در مشام دل من هنوز بوست

⬅️ و:

🔻 حافظ بد است حال پریشان تو ولی                  
🔺 بر بوی زلف یار پریشانیت نکوست

⬅️ و:

🔻 چو بر شکست صبا زلف عنبر افشانش              
🔺 به هر شکسته که پیوست تازه شد جانش

✳️ و سرانجام دل‌ربایی که ویژگی دیگر زلف است و دام بلا می شود:

🔻 کس نیست که افتاده‌ی آن زلف دو تا نیست
🔺 در رهگذر کیست که دامی ز بلا نیست

⬅️ و:

🔻 از دام زلف و دانه‌ی خال تو در جهان
🔺 یک مرغ دل نماند نگشته شکار حسن

⬅️ و:

🔻 در زلف چون کمندش ای دل مپیچ کان جا
🔺 سرها بریده بینی بی جرم و بی جنایت

☑️ و به راستی آنان که به اسماء و صفات باری تعالی پی برده.اند در این دام بلا گرفتارند.

👌 تا این‌جا معنی زلف، گیسو و طره را در شعر حافظ به کوتاهی بیان نمودیم.

        

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۰۹:۰۰
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده

 

💠 شرح حافظ
 جلسه چهاردهم

◀️ ببوی نافه‌ٔ کآخر صبا زان طرّه بگشاید

🔸 پیک حافظ «نسیم یا باد صبا» ست که پیام معشوق را می‌آورد و پیام عاشق را می‌رساند؛ اما این صبا تنها وزش و پیک ظاهری نیست، وزش و پیک معنوی هم هست یعنی نفحه‌ی رحمانی است.

🔹 اکنون این نفحه‌ی رحمانی چه طره‌ای را و چگونه می‌گشاید، این طره‌گشایی بوی نافه، بوی مشک و بوی خوش معرفت را می‌پراکند.

🌟 پیش از این در باب عشق از دیدگاه حافظ گفتیم که عشق در پی معرفت می‌آید به سخن دیگر تا نشناسی، عاشق نمی‌شوی، عاشق ناشناخته که نمی‌توان شد.

⁉️ اکنون جعد چیست و چرا دل را تاب می‌اندازد؟

✔️ جعد زلف است و چون زلف معشوق سیاه و خوش بو است به مشک تشبیه شده است؛ در عرفان و زبان حافظ زلف، اشاره به عالم کثرت است و حضرت حق واحد علی الاطلاق؛ اما هرچه تجلی دارد و عالم تجلیات حق تعالی است.

⬅️ از این رو حافظ هرجا از زلف معشوق سخن می‌گوید اشاره به کثرت تجلیات است و کثرت هم این عالم است یعنی حافظ در مظاهر عالم جلوه معشوق را می‌نگرد و اصولا فرق حافظ عارف و من عامی همین است او در کثرت وحدت می‌بیند و من فقط کثرت و عارف برای رسیدن به این وحدت چه خون دل‌ها می‌خورد.

🔰 بدین‌گونه معنی بیت:

🔻 به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید
🔺 ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

👌 روشن می شود.

✳️ طرّه در اشعار حافظ:

🔰 واژگان زلف، گیسو و طره در شعر حافظ چند معنی و ویژگی دارد.

✔️ زیبایی: ماهیت زلف و گیسو زیبایی و دلربایی است که این ویژگی را برای نمایاندن اسماء و صفات به کار برده است:

🔻 دوش در حلقه‌ی ما قصه‌ی گیسوی تو بود
🔺 تا دل شب سخن از سلسله‌ی موی تو بود

⏪ وی بر آن است که هر چه از جمال حق تعالی بگویند، کم گفته‌اند:

🔻 این شرح بی‌نهایت کز لطف یار گفتند
🔺 حرفی است از هزاران؛ کاندر عبارت آمد

👌 که به سوره‌ی «کهف» آیه‌ی صد و نهم اشاره دارد:

⏪ بگو اگر دریا برای پروردگارم مرکب شود، پیش از آن که کلمات پروردگارم به پایان رسد، بی گمان دریا تمام می‌شود، گرچه مانندش را به مدد بیاوریم»

🔰 حافظ از زلف و طره‌ی ظاهری هم سخن گفته است:

🔻 طره‌ی شاهد دنیا همه بند است و فریب
🔺 عارفان بر سر این رشته نجویند نزاع

☑️ این بیت موید این نکته است که حافظ هر جا از زلف و طره به نیکی یاد کرده، سخن عرفانی است.

        

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۵۸
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده

 

💠 شرح حافظ
 جلسه سیزدهم

🔻 ببوی نافه‌ٔ کآخر صبا زان طرّه بگشاید
🔺 ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

💥 همان‌گونه که در جلسات قبل گفته شد: خلاصه بیت این است که: در آرزوی بوی خوش گیسوان معشوق چه خون دلی  خورد غافل از این که عاقبت نسیم بهاری نافه‌گشایی خواهد کرد و صبا به معنای نسیم‌های رحمانی که از مشرق روحانیّات می‌وزد و بر انجام کارهای خیر برمی‌انگیزد.

✳️ صبا در غزلیات حافظ:

🔻 الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
🔺 که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

🔻 به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید
🔺 ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

🔰 و هم‌چنین:

🔻 صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
🔺 که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را

🔻 شکرفروش که عمرش دراز باد چرا
🔺 تفقدی نکند طوطی شکرخا را

🔰 و هم چنین:

🔻 صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
🔺 بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست

🔻 به جان او که به شکرانه جان برافشانم
🔺 اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست

✳️ صبا در غزلیات شاه نعمت الله ولی:

🔻 صبا که غالیه سائی همی کند هر سو
🔺 چو باد گشته روان در هوای سید ماست

🔻 شمیم روضهٔ رضوان که روح می‌بخشد
🔺 نسیمی از نفس جانفزای سید ماست

🔰 و هم چنین:

🔻 گر ز چین سنبل زلفت صبا بوئی برد
🔺 نافهٔ مشک ختن گیرد به هر سوئی برد

🔻 دل به دست باد خواهم داد هر چه باد باد
🔺 لیکن آن بادی که از خاک درت بوئی برد

🔻 خاک آن بادم که ما را در هوای عشق تو
🔺 ذره ذره گرد گرداند به هر کوئی برد

         ┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۵۶
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده

 

💠 شرح حافظ

جلسه دهم

◀️ عشق در اشعار حافظ

🔮 عشق، تضمین ندارد؛ پس توکل باید کرد؛ عشق مستلزم معرفت است. عبادت با عشق است که معنی پیدا می‌کند و مقبول می‌گردد. عشق در دل شکسته فرود می‌آید. عاشق غم پرست است:

🔻 تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
🔺هر دم آید غمی از نو به مبارک باد

⭕️ در عشق هم کشش شرط است هم کوشش، بکوش خواجه و از عشق بی نصیب مباش

🔮 عشق خطیر و خطرناک است. راه عشق غریب، بی‌کران و بی‌نهایت است. در عشق باید افتادگی تسلیم داشت پاک باز بود، بلا کشید، از جان گذشت و رضا بر داده داد.

🔮 عاشق عارف سرش به دنیا و عقبی فرو نمی‌آید. در عشق باید جلوه‌شناس و اشارت‌دان بود. عشق، جنون الهی است و با عقل جمع نمی‌شود. عشق هم عنان با «رندی» است.

🔻 ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست 
🔺 عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

🔮 عشق با زهد و ریا جمع نمی‌گردد. عاشق عارف ملامتی است و ملامت در او بی اثر است.

🔻 وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم  
🔺 که در طریقت ما کافری ست رنجیدن

🔮 عشق عرفانی فراتر از تعصب و تفرقه مذاهب است و بدون دست‌گیری و صحبت پیر ممکن نیست حجاب عاشق همانا «خود و خودی» اوست:

🔻 میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست 
🔺 تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

🔮 عشق ورای تقریر و بیان است و زبان عاشقان را بستند:

🔻 بشوی اوراق، اگر هم درس مایی 
🔺 که درس عشق در دفتر نباشد

✳️ بی‌بهره‌گی از عشق شقاوت است. 

☑️ سرانجام، عشق، آخرین و بهترین فریادرس و مایه سعادت و رحمت است.

🔻 زیر شمشیر غمش رقص‌کنان باید رفت 
🔺 کان که شد کشته او نیک سرانجام افتاد

           ┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۳۱
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده

 

💠 شرح حافظ

جلسه هفتم

🔻که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

✴️ مقصود بیت اول غزل حافظ این است که:

🔹 ای معشوق! جام شراب را به گردش درآور و به من نیز برسان تا به واسطه‌ی نوشیدن از آن، وجود ناچیز خود را فراموش کرده و در عشق تو مست و محو شوم و مشکلات راه عشق را که در ابتدا آسان جلوه می‌کرد، فراموش کنم و همه‌ی محنت‌ها و بیماری‌هایم به راحت‌ها، صحت‌ها و نعمت‌ها مبدل شود.

🔸 حافظ می‌گوید: عشق جانان در ابتدا به نظر ساده آمد اما در آخر مشکلات زیادی در آن پیدا شد. زیرا به کسی که دل دادی و عشق ورزیدی ابتدا نسبت به تو انواع ملایمات را نشان می دهد اما بعد شروع می‌کند به استغنا، عاشق بیچاره هم تحمّل استغنا برایش سخت است‌. 

✴️ اما تفسیر زیبای دیگری از این بیت چنین است که:

🔹 «روز میثاق، چون از عدم به وجود، می‌آسودیم از جهتِ حصولِ عرفان و رفعِ موانع از هواهای نفس و شیطان، عشق را آسان دانسته و توسّل بدو نموده بودیم اکنون که در وجود آسودیم، مشکل‌ها افتاد که رختِ آسودگی همه بر باد داد و موانع پیش آمد و جهاد اکبر به مخالفت لازم گشت.

🔸 پس ای مُرشدِ راه طریقت و ای هادیِ سبیلِ حقیقت! هنگام مددکاری است و اَوانِ دوستی و یاری‌.

🔹 اهمال، موجبِ گمراهی است و توقف، مایه وبال. کاسه عشق بگردان و بنوش و بنوشان تا مست و مدهوش گشته از این کشاکش برهیم. می‌تواند که ساقی عبارت از مرشدِ حقیقی و هادیِ تحقیقی باشد که اشارت است به واجب الوجود و ربّ المعبود و هم چنان هرکجا از ساقی و شاهد و امثال آن نام برده شود، اربابِ اشارت بدان جانب می‌برند و هرچه گویند با او گویند و هرچه جویند از او جویند».[1]

🔰 نظیر مضمون این بیت که عشق آسان‌نماست ولی بسی خطرها و مشکلات به همراه دارد در شعر حافظ نمونه‌های دیگر هم دارد:

🔻ناز پرود تنعم نبرد راه به دوست                        
🔺عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد

🔻تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول               
🔺و آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل

🔻 تو خفته‌ای و نشد عشق را کرانه پدید                
🔺 تبارک‌الله از این ره که نیست پایانش

🔮 عشق در دیوان حافظ:

♻️ عشق، پیوسته در دریای بی‌کران ادبیات ایران موج می‌زند. 

🔹 عشقی که در شور شیرین و فرهاد رنگ یافته، 
🔸عشقی که در غزل لیلی، مجنون به درد فراق مبتلا گشته، 
🔹 عشقی که دست رستم را به خون سهراب آلوده کرده، 
🔸 عشقی که در شیخ صنعان دل و دین از دست داده، 
🔹 عشقی که در غزل مولانا به رقص و پای‌کوبی درآمده، 
🔸 عشقی که در غزل رعنای حافظ ستایش شده است. 

👌 همه حکایت از دردی شیرین و تلخ دارند که درمانش هم خود عشق است.

❇️ این عشق است که در رگ رگ غزل‌های حافظ جریان دارد و نوش دارویی برای التیام زخم‌های بشر است. 

🔰 در حقیقت حافظ دو پیام بزرگ برای انسان های زمینی دارد: 

✳️عشق و رندی.

⚜ حافظ نیک دانست که اگر در غزل، صرفا به مضامین عارفانه، عاشقانه و یا موعظه بپردازد، مسلّما در سایه نام سعدی و مولانا قرار می‌گیرد؛ بنابراین سبک خاص خود را پدید آورد که خود آن را نظم پریشان می‌گفت. یعنی سرودن غزل به گونه‌ای که هر بیت استقلال معنا داشته باشد؛ یک بیت عارفانه، یک بیت عاشقانه، یک بیت معرفت و دیگری در بی‌اعتباری جهان، بیتی تاریخی و بیتی طنز و نقد اجتماعی و... و به این پراکندگی معنی با وزن و قافیه و ردیف وحدت بخشید که بعدها باعث به وجود آمدن سبک هندی شد.

حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می نوشت
طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود

☑️ و به این شکل خود را از بقیه شاعران ممتاز ساخت و تا به امروز بزرگ‌ترین شاعر غزل‌سرای ایران به شمار می‌آید.

📚پاورقی:

[1]: مجله گنجینه، مرداد 1382، شماره 29.

         ┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۲۷
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده

 

💠 شرح حافظ

 جلسه ششم

◀️ ساقی در اشعار حافظ

🔮 قرآن کریم بعد از مطالبی که در جلسه قبل ذکر کردیم، از دومین موهبت آنان سخن گفته و می‌فرماید: 

✳️ نعمت دوم که بهشتیان دارند، نوجوانانی هستند که همواره در طراوت جوانی به سر می برند و در گرداگرد آنان می‌گردند و در خدمت آنان هستند «یَطوفُ عَلَیهِم وِلدانُ مُخَلّدون»

🔹 «یَطوف»، به معنای طواف کردن است، یعنی دور بهشتیان می‌گردند.

🔸 «وِلدان»، نیزبه معنای پسر بچه است. که حافظ آن را با واژه «مغبچه» بیان کرده است. 

✳️ و بعد این گونه توضیح می‌دهد، «بِاَکواب وَ اَباریق وَ کَاسِ مِن مَعین» یعنی این نوجوانان زیبا با قدح ‌ها و کوزه‌ها و جام‌هایی پر از شراب‌های بهشتی –شراب طهور- که از نهرهای بهشتی برداشته شده است، در اطراف آنان می‌گردند و آنان را سیراب می‌کنند. اما نه شرابی که مستی آورد بلکه هنگامی که بهشتیان از آن می‌نوشند نه درد سر می گیرند و نه مست می‌شوند، «لا یُصَدَّعونَ عَنها وَلا یُنزِفون» تنها یک نشئه روحانی توصیف ناپذیر به آن ها دست می دهد که تمام وجودشان را در لذتی بی نظیر فرو می برد.

✳️ سپس به چهارمین و پنجمین قسمت از نعمت‌های مادی مقربان در بهشت، اشاره کرده است و می‌گوید: 

🔹نوجوانان بهشتی هر نوع میوه‌ای که آن‌ها مایل باشند به آن‌ها تقدیم می‌کنند، «وَ فاکِهَة مِمّا یَتَخَیَّرون». البته از بعضی از آیات دیگر قرآن استفاده می‌شود که شاخه‌های درختان، کاملا در دسترس بهشتیان هستند. به طوری که می‌توانند هرگونه میوه‌ای را شخصاً تناول کنند. 

🔸 این معنا درباره غذاهای دیگر بهشتی نیز کاملا صادق است. ولی شکی نیست که وقتی خدمت‌کارانی آن چنان، غذایی این چنین بیاورند، دل‌نشین‌تر و باصفاتر است و به تعبیر دیگر یک نوع احترام و اکرام بیش‌تر نسبت به بهشتیان و رونق و صفای افزون‌تر برای مجالس انس آن‌هاست. حتی در مجالس معمول دنیا نیز بسیار می‌شود که با وجود قرار داشتن میوه و غذا در دسترس میهمانان، میزبان شخصاً پذیرایی می‌کند و این یک نوع احترام محسوب می‌شود.

✳️سپس به ششمین نعمت که همسران پاک و زیباست اشاره کرده و می‌گوید: همسرانی از حورالعین دارند. «وَ حورُالعین، کَاَمثالِ الُولُو المَکنون»

🔹 حور، یعنی زیباروی و عین، یعنی چشم. 

🔸 حورالعین یعنی معشوقی که چشمان بسیار زیبا و دل‌نشین و مست‌کننده‌ای دارد و حافظ این واژه را این گونه بیان می کند:

🔻می ای در کاسه چشم است ساقی را بنامیزد
🔺که مستی می‌کند با عقل و می‌بخشد خماری خوش
🔻حسن مهرویان مجلس گر چه دل می برد و دین     
🔺بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
🔻رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار      
🔺دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود

🔰 اما گام دوم در این برداشت دوم، با استفاده از آیاتی از سوره مبارکه دهر یا انسان است.

🔮 خداوند سبحان در سوره مبارکه انسان بعد از آن که انسان ها را به دو گروه شکور و کفور یا شکرگذار و کفران‌کننده، تقسیم می‌کند، اشاره کوتاهی به کیفر و مجازات سخت کفران‌کنندگان کرده و سپس به سراغ پاداش شکرگذاران و ابرار، یعنی نیکان و پاکان می رود و نکات جالبی در این زمینه یادآوری می کند.

🔹 نخست می‌فرماید: ابرار از جامی می‌نوشند که با عطر خوش آمیخته است. «اِنَّ الاَبرارَ یَشرِبونَ مِن کَأسِ کانَ مِزاجها کافورا» آیه فوق نشان می دهد که این شراب طهور بهشتی بسیار معطر و خوشبو است که هم ذائقه از آن لذت می‌برد و هم شامه. (هم مزه خوبی دارد و هم بوی خوبی دارد).

🔸سپس به سرچشمه این جام اشاره می‌کند. آری این چشمه شراب طهور، چنان در اختیار ابرار و عبادالله است که هرجا اراده کند از همان جا سربرمی‌آورد.

❇️ قابل توجه، این که در میان نعمت‌های بهشتی که در این سوره آمده، نخستین نعمت، شراب طهور و معطر خاص ذکر شده و این شاید به خاطر آن است که پس از فراق از حساب و کتاب محشر در نخستین گام که پا به بهشت می‌نهند با نوشیدن از این شراب‌، هرگونه اندوه و ناراحتی و ناخالصی و خستگی را از درون جان خود می‌شوید و سرمست از عشق حق به استفاده از سایر مواهب بهشتی می‌پردازد.

         ┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۲۶
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده

 

💠 شرح حافظ

جلسه پنجم

◀️ ساقی در اشعار حافظ

🔮 همان گونه که در جلسه قبل گفتیم خداوند سبحان در سوره واقعه مردم را به سه گروه تقسیم کرده است و می‌فرماید:

 ✳️ شما به سه دسته تقسیم خواهید شد «وَکُنتُم اَزواجَاً ثَلاثَه»: 

1⃣ گروه اول، اصحاب میمنه هستند. «وَ اَصحابُ المَیمَنةِ ما اَصحابُ المَیمَنَة» که این گروه سعادت‌مندان و خوشبختان هستند که به شکل نمادین و سمبلیک نامه عمل آن ها به دست راستشان داده می‌شود.

2⃣ گروه دوم اصحاب شوم و بدبخت هستند. «وَ اَصحابُ المَشئَمَةِ ما اَصحابُ المَشئَمَة» این‌ها گروهی بدبخت، تیره روز، بیچاره، و بینوا که به عنوان سمبل و نماد، که خود نشانه و رمزی است برای تیره‌بختی و جرم و جنایت آن‌ها، نامه اعمالشان را به دست چپ‌شان می‌دهند.

3⃣ سرانجام گروه سوم را چنین توصیف می‌کند و پیش‌گامان پیش گام «وَ السابِقونَ السّابِقون ، اُولئِکَ المُقَرَّبون» این ها در درگاه خداوند، مقربند. «اُولئِکَ المُقَرَّبون». این گروه سوم، «سابِقون»، کسانی هستند که نه تنها در ایمان پیش‌گام هستند بلکه در اعمال خیر و صفات اخلاقی و انسانی هم پیش‌گام هستند. آن‌ها اسوه و الگو، امام و پیشوای مردم هستند و به خاطر همین، مقربان درگاه خداوند می‌باشند. سپس در یک جمله کوتاه، مقام والای مقربان را روشن ساخته است و می‌فرماید: مقربان در باغ های پرنعمت بهشتی هستند. «فی جَنّاتِ النَّعیم». تعبیر «جَنّاتِ النّعیم» انواع نعمت‌های بهشتی را شامل می‌شود.

⁉️ حال آیا می توان گفت حافظی که حافظ قرآن است، سوره واقعه را ندیده است و با معنای آن آشنا نبوده است. آن‌ها در باغ های پرنعمت بهشتی هستند. «فی جَنّاتِ النَعیم»،

🔻 کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش     
🔺معاشر دلبری شیرین و ساقی گل عذاری خوش.

⏪ سپس در آیات پانزدهم تا بیست و ششم سوره واقعه، انواع نعمت‌های بهشتی را که نصیب گروه سوم یعنی مقربان می‌شود بازگو می‌کند. نعمت‌هایی که هر یک از دیگری دل‌انگیزتر و روح‌پرورتر و مست‌کننده‌تر است و می‌توان آن‌ها را در هفت بخش خلاصه کرد.

 🔸 نخست می‌فرماید: آن‌ها بر تخت‌هایی که صف کشیده و به هم پیوسته‌اند، قرار دارند  «عَلی سُرُر مَو ضونَة» در حالی که بر آن تکیه زده‌اند و روبه روی یک دیگر قرار گرفته‌اند.

🔹 مجلس پر از انس و سرور دارند، «مُتَکِئینَ عَلَیها مُتَقابِلین». ساختمان این تخت‌ها ، طرز قرار گرفتن آن‌ها، مجلس انسی که بر آن‌ها تشکیل می‌شود و شادمانی و سروری که در آن‌ها موج می‌زند، با هیچ بیانی قابل توصیف نیست‌. 

☑️ در قرآن کریم، مکرراً از تخت‌های بهشتی و مجالس بهشتیان توصیف‌های جالبی شده است که نشان می‌دهد یکی از مهم‌ترین لذات آن، همین جلسات انس و انجمن‌های دوستانه است. در این‌جا دیگر نمی‌توان گفت مقصود حافظ از مجلس، ظاهراً مربوط به  مجلس حاجی قوام است.

          ┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۲۵
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده

 

💠 شرح حافظ

جلسه چهارم

◀️ ساقی در اشعارحافظ

🔮 در دیوان حافظ غزل‌های زیادی است که در رابطه با ساقی است، حتی در بخش پایانی، بعد از غزلیات، بخشی است به نام ساقی‌نامه.

🔰 ساقی در دیوان حافظ چند چهره دارد:

1⃣ برابر با مغبچه، باده فروش یا صنم باده فروش. مغ به معنای بزرگ و روحانی است. بچه مغ یعنی کسی که در دیر زردشتی‌ها یا در میکده زردشتی‌ها کار می‌کند. مغبچه یعنی کسی که در میکده زردشتی‌ها، شراب بار می‌گذاشته است و زمانی که مردم برای شراب‌خواری به میکده می‌رفته‌اند‌، مسئول پذیرایی از مردم بوده اند.

⬅️ این در تاریخ نیز ذکر شده است که زرتشتیان قدیم، در میکده‌های خود، پسر بچه‌هایی زیبا با لباس‌های بسیار فاخر و دل‌نشین را برای پذیرایی از میهمانان و مشتری‌های خود استفاده می‌کرده‌اند.

🔻گر چنین جلوه کند مغبچه باده فروش          
🔺خاکروب در میخانه کنم مژگان را

2⃣ برابر با معشوق زمینی که در عین یاری، به ساقی‌گری می‌پردازد. یعنی خود معشوق، ساقی شده است.

3⃣ معشوق ازلی است یعنی خدا.

☑️ پس تاکنون ما برداشت استاد خرمشاهی را که برداشتی پژوهشی بود را بیان کردیم و خروجی بحث این شد که منظور حافظ از واژه ساقی یا مغبچه است، یا معشوق زمینی و یا معشوق ازلی یعنی خداست.

🔰 حال به برداشت دوم می‌پردازیم:

🔸 ما برای شناخت حافظ و برای این که در رابطه با او به گمراهی کشیده نشویم باید چند معیار را در نظر داشته باشیم.

✔️ اول این که حافظ، حافظ قرآن است و خودش می‌فرماید: «هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم». ایشان از دوران بچگی در مکتب، قرآن را فراگرفته، تا آخر عمر با قرآن بوده، انس عجیبی با آن داشته‌اند و تخلّص ایشان را نیز از همین موضوع گرفته‌اند.

⬅️ پس شناخت حافظ، بدون شناخت قرآن امکان پذیر نیست؛ زیرا شخصیت او از شخصیت قرآنی جدا نیست.

🔹 استاد خرمشاهی در کتاب ذهن و زبان حافظ در مقاله‌ای می‌فرمایند: حافظ آن‌قدر با قرآن مانوس بوده است که حتی اسلوب‌های هنری خویش را نیز از قرآن گرفته است.

🔹🔹 مثلا در قرآن، آیات محکم و متشابه است، اشعار حافظ نیز به همین گونه است یا در قرآن، هر آیه هم به طور مستقل، هم در طول سوره و هم به طور موضوعی دارای معنایی جداگانه است  اشعار حافظ نیز این گونه است یعنی هر بیتی هم به طور مستقل، هم در طول غزل و هم به صورت موضوعی دارای معنایی جداگانه است. حتی حافظ در اشعار خود از کلمات و اصطلاحات قرآنی نیز استفاده کرده است.

🔸 در ادب عرفانی و قرآنی مراد از ساقی، کنایه از فیض دهنده مطلق یعنی خداوند است و گاهی نیز، مجازا به حضرت علی علیه السلام و دیگر ائمه علیهم السلام گفته می‌شود.

🔹 در قرآن مجید به طور مکرر، از تخت های بهشتی و مجالس دسته جمعی بهشتیان توصیف هایی جالب شده است که نشان می‌دهد یکی از مهم‌ترین لذات بهشتیان، همین جلسات انس و انجمن‌های دوستانه است، لذا به طور مثال، خداوند سبحان در سوره مبارکه واقعه، بعد از بیان وقوع واقعه عظیم و رستاخیز بزرگ یعنی قیامت، به چگونگی حال مردم در آن روز پرداخته و قبل از هر چیز مردم را به سه گروه تقسیم کرده است که در قسمت بعد به آن خواهیم پرداخت.

           ┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۲۳
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده

 

💠 شرح حافظ

جلسه سوم:

◀️ در شرح واژه ساقی به این بیت رسیدیم که:

🔻شراب لعل و جای امن و یار مهربان، ساقی         
🔺دلا کی به شود کارت اگر اکنون نخواهد شد

🔰 در این بیت که حافظ مکان یا مجلس انسی را توصیف می‌کند، حال و هوای موجود در آن مجلس را این گونه بیان می‌نماید:

🔸 کنار آب روان، زیر درختان بید، در جمعی شاعرانه با حضوری یاری زیبا و با همراهی و دلبری شیرین و ساقی زیباروی و دلنشین! چنان که ملاحضه می‌کنید معشوق، یاری خوش و ساقی، گل عذاری خوش.

🔹 حافظ در این بیت، هم به معشوق و هم به ساقی نظر دارد.

🔸 البته در همین غزلی که بیت اول آن ذکر شد -کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش- حافظ از یار به ساقی می‌پردازد و آشکارا به او نظر عاشقانه می‌بازد.

🔻می ای در کاسه چشم است ساقی را بنامیزد     
🔺که مستی می‌کند با عقل و می‌بخشد خماری خوش

⏪ می ای به معنای می و کاسه چشم نیز به معنای چشم است. بنامیزد نیز به معنای به نام ایزد، در پناه خدا یا همان واژه ماشاالله که در اصطلاحات خود برای در امان بودن از چشم زخم به کار می‌بریم‌، است.

⏪ چشم ساقی را به عنوان پیاله و حالت مست کنندگی آن را به عنوان شراب نامیده است.

⏪ یعنی چشم ساقی، آن قدر مست کننده و دلرباست که مانند یک ظرف پر از شراب می‌ماند که انسان را خمار می‌کند و در یک مستی قرار می‌دهد.

✳️ می‌بینیم که در این مجلس، حافظ علاوه بر معشوق به ساقی نیز پرداخته است این اتفاق در غزل دیگری نیز که یکی از ارزنده‌ترین و ذوق‌انگیزترین تصویرگری‌های هنرمندانه حافظ است دیده می‌شود که در آن، حریف هم دم، مطرب، هم‌نشین، پیش‌کار و دیگر میهمانان و میزبانان مجلس را در نظر دارد.

⚡️ استاد خرمشاهی می‌فرمایند که ظاهرا یکی از بزم‌های صمیمانه حاجی قوام است و عده‌ای را در این مجلس جمع کرده‌اند و حافظ نیز در آن‌جا حضور دارد و آن مجلس را به صورت شعر توصیف می‌کند.

🔻ساقی شکر دهان و مطرب شیرین سخن         
🔺هم‌نشینی نیک کردار و ندیمی نیک‌نام
🔻شاهدی از لطف و پاکی رشک آب زندگی          
🔺دلبری در حسن و خوبی غیرت ماه تمام

✳️می‌بینیم که حافظ در این غزل به همه افراد حاضر در میهمانی توجه دارد و زیبایی‌های هر کدام از آن‌ها به گونه‌ای، حافظ را مجذوب خود کرده است.

🔰 در همین غزل، در ادامه، حافظ برای بار دوم ، یاد ساقی شکر دهان می‌کند و این بار او را در ردیف جانان می‌آورد:

🔻غمزه ساقی به یغمای خرد آهخته تیغ       
🔺زلف جانان از برای صید دل گسترده دام

⏪غمزه، نگاهی عاشقانه است، نگاهی خاص که پر معنا است و در دل عاشق تاثیر می‌گذارد.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۲۲
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده