❇️ مژده وصل 💢

مجموعه مباحث ادبی اخلاقی حجت الاسلام و المسلمین زین العابدین دست داده

❇️ مژده وصل 💢

مجموعه مباحث ادبی اخلاقی حجت الاسلام و المسلمین زین العابدین دست داده

مجموعه بیانات شامل شرح حافظ، داستان وبرداشت های آزاد سیاسی و همچنین پاسخگویی به شبهات اعتقادی می باشد.
💢 مجموعه مباحث ادبی اخلاقی

🔘 ایتا 👇
https://eitaa.com/mozhdehvasl

🔘 واتساپ 👇
https://chat.whatsapp.com/GMDMyx0XxLQ0m6LStR9xos

🔘 اینستاگرام 👇
https://Instagram.com/mozhdehvasl

🔘 سروش 👇
https://sapp.ir/mozhdehvasl     
┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈

طبقه بندی موضوعی
بایگانی

 

💠 شرح حافظ
 جلسه سیزدهم

🔻 ببوی نافه‌ٔ کآخر صبا زان طرّه بگشاید
🔺 ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

💥 همان‌گونه که در جلسات قبل گفته شد: خلاصه بیت این است که: در آرزوی بوی خوش گیسوان معشوق چه خون دلی  خورد غافل از این که عاقبت نسیم بهاری نافه‌گشایی خواهد کرد و صبا به معنای نسیم‌های رحمانی که از مشرق روحانیّات می‌وزد و بر انجام کارهای خیر برمی‌انگیزد.

✳️ صبا در غزلیات حافظ:

🔻 الا یا ایها الساقی ادر کاسا و ناولها
🔺 که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

🔻 به بوی نافه‌ای کاخر صبا زان طره بگشاید
🔺 ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

🔰 و هم‌چنین:

🔻 صبا به لطف بگو آن غزال رعنا را
🔺 که سر به کوه و بیابان تو داده‌ای ما را

🔻 شکرفروش که عمرش دراز باد چرا
🔺 تفقدی نکند طوطی شکرخا را

🔰 و هم چنین:

🔻 صبا اگر گذری افتدت به کشور دوست
🔺 بیار نفحه‌ای از گیسوی معنبر دوست

🔻 به جان او که به شکرانه جان برافشانم
🔺 اگر به سوی من آری پیامی از بر دوست

✳️ صبا در غزلیات شاه نعمت الله ولی:

🔻 صبا که غالیه سائی همی کند هر سو
🔺 چو باد گشته روان در هوای سید ماست

🔻 شمیم روضهٔ رضوان که روح می‌بخشد
🔺 نسیمی از نفس جانفزای سید ماست

🔰 و هم چنین:

🔻 گر ز چین سنبل زلفت صبا بوئی برد
🔺 نافهٔ مشک ختن گیرد به هر سوئی برد

🔻 دل به دست باد خواهم داد هر چه باد باد
🔺 لیکن آن بادی که از خاک درت بوئی برد

🔻 خاک آن بادم که ما را در هوای عشق تو
🔺 ذره ذره گرد گرداند به هر کوئی برد

         ┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۵۶
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده

 

💠 شرح اشعار حافظ

جلسه دوازدهم

✅ #استاد_زین_العابدین_دست_داده

🔻 ببوی نافه‌ٔ کآخر صبا زان طرّه بگشاید
🔺 ز تاب جعد مشکینش چه خون افتاد در دل‌ها

✳️ به سبب بوی خوش یا به امید بوی مشک که صبا آن را از زلف پر چین و شکن یا از طره تابدار جانان می‌آورد چه خون‌ها که در دل‌ها افتاد. یعنی دل‌ها را پر از خون کرد و سبب خون شدن دل‌ها انتظار طولانی است. چه صبا در گشودن پیچ و تاب زلف مجعد جانان درنگ می کند و باعث اضطراب خاطر عشاق می‌گردد.

✔️ نافه: کیسه کوچکی (از جنس موهای در هم تنیده است) که زیر شکم آهوی مشک قرار دارد و مشک از آن خارج می‌شود. بوی نافه کنایه از بوی خوش نفخه‌ی الهی و نفس رحمانی.

✔️ طرّه: موی جلو پیشانی. تجلّی جمالی حضرت حق. اشاره به عالم کثرت، این کثرات عالم تجلی حق است و رفتن از تجلی به متجلی و عارف در کثرت این عالم وحدت می‌بیند.

⬅️ فعل «بگشاید» نیز برای «نافه و طره» مصداق دارد؛ زیرا تا نافه گشوده نشود عطر آن به دست نمی‌آید و گشوده شدن طره به وسیله باد صبا نیز بیان‌گر همین موضوع است؛ زیرا عطر موی مشکین را پراکنده می‌سازد.

✔️ تاب:  به معنای تابیدگی مو مانند نافه و هم به معنای  موج‌های مو است.

✔️ جعد مشکین: زلف سیاه موج دار و مجعد. در اصطلاح عرفانی کنایه از صفات جلال حضرت حق است که مظهر قهر و غلبه اوست.

✔️ صبا: در طبیعت، باد صبا یا نسیم سحری که صبح‌گاهان بر گل‌ها و گیاهان می‌وزد به دلیل خنکی و به همراه داشتن رطوبت، موجب شادابی آن‌ها می‌گردد و در گذر از آن‌ها عطرشان را باخود به مناطق دیگر می‌برد و در فضا می پراکند.
در عالم عرفان وعبودیت نیز این نسیم رحمت و عنایت الهی است که بر بندگان می‌وزد و در آن‌ها نشاط عبادت راز و نیاز پدید می‌آورد و تا چنین نشود توفیق عبادت پیدا نمی‌شود وزش این نسیم الهی را بر سحرخیزان و متهجدان در اصطلاح عارفان بادصبا یا نسیم سحری می‌گویند و چون راز و نیاز بندگان پدیدآمده از همین نسیم رحمت حضرت حق است لذا مفهوم دیگر باد صبا عبادت‌ها و راز و نیازهایی است که به درگاه خداوند صورت می‌گیرد و در حقیقت پیک و پیام‌رسان میان بنده و ذات اقدس حضرت محبوب است.

✳️ بیت دوم در ادامه بیت نخست مشکلات عشق را بیان می‌کند. حافظ می‌گوید:  تلاش و آرزویم در تعقیب این هدف بود که باد صبا و روح قدسی عطری خوش از نفحات رحمانی و‌جلوه‌های جمالی برای عاشق بیاورد و جانش را معطر گرداند ولی تجلیّات جلالی حضرتش و مظاهر قهر و قدرتش مرا در تب و تابی سخت گرفتار کرد که از این راه چه خون‌هایی بر دل من جاری شد.

⬅️ این بیت، تفصیلی برای جمال عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها می‌باشد. 

⬅️ این بیت همسو با آیه شریفه: «لِیَسْئَلَ الصَّادِقینَ عَنْ صِدْقِهِمْ ...» است که دو مرحله از صدق یعنی مرحله باور و اعتقاد و مرحله عمل و اجرا را مطرح می‌سازد و توجه می‌دهد که داشتن  باورهای صادقانه و اعتقادات صحیح به تنهایی کفایت نمی‌کند بلکه از آن‌ها خواسته می‌شود که این صداقت را در مرحله عمل نیز نشان دهند و صدق در ایمان را به صدق در عمل درآورند؛ زیرا دست یافتن به باور حق و گراییدن به آن در مقایسه با عینیت بخشیدن به آن‌ها و پایبندی به الزامات آن‌ها امری آسان است و در این سوی کار است که مشکلات و لغزش‌ها در پیش پای سالک قرار می‌گیرند. 

☑️ آری! مرحله ایمان که توفیق آن عطر نافه‌ای از طره از مظاهر لطف و از تجلیات جمالی است ولی طلب التزام به آن و بکار بستنش از جعد مشکین و تجلیات جلالی است و این‌جاست که خون دل‌ها می‌طلبد.

         ┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۵۴
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده

 

💠 شرح حافظ

جلسه یازدهم

🔹 شعر حافظ سرود عشق و بی‌خودی است و شاعر جز با عشق و بی‌خودی نمی‌تواند اندوه زمانه‌ای را که در فساد و گناه و دروغ و فریب غوطه می‌خورد فراموش کند. 

🔸 در عاشقی دلی عجیب دارد که در آن، صورت و معنی هر دو می‌گنجد، هر گونه زیبایی، دلش را می‌لرزاند و باطن نیز مثل صورت می‌تواند او را به دام عشق بیفکند با طبع نازک و ذوق لطیفی که دارد، تپیدن دل کائنات را حس می‌کند. باد صبا را مثل خود، مسکین و سرگردان می‌بیند. آرزوی جوی آب را که در هوس سرو دل‌جویی است، درک می‌کند. دل‌تنگی و شکایت غنچه زبان بسته را می‌شنود. ناله و فریاد بلبل عاشق‌پیشه را به جای می‌آورد. بی کسی و تنهایی آهوی وحشی را می‌فهمد. درد و سوز پروانه را در جان و دل خویش احساس می‌کند و این همه شعر را که در سراسر کائنات هست در بیانی که دائم بین حقیقت و مجاز می‌لغزد، منعکس می‌کند و در قالب غزلی می‌ریزد که لسان غیب و ترجمان اسرار دل است.

✳️ معشوق عارفان:

💢 آیت الله سعادت‌پرور از شاگردان عارف و فیلسوف و مفسر بزرگ قرآن کریم، علامه طباطبایی، که جلسات شرح حافظ علامه رحمه الله علیه را درک کرده است چه زیبا از زبان او این قسمت از شعر حافظ را شرح می‌نماید:

⬅️ در عرفان این ذات اقدس حق جل جلاله است که محبوب و معشوق مطلق انسان‌های سالک طریقت حق می‌باشد و این معنی ریشه قرآنی دارد و این کتاب الهی است که خدای را معشوق مؤمنان می‌خواند: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذینَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ ...»‌

⬅️ امام زین العابدین علیه السلام نیز عرضه می‌دارد: «إِلٰهِى مَنْ ذَا الَّذِى ذاقَ حَلاوَةَ مَحَبَّتِکَ فَرامَ مِنْکَ بَدَلاً» خداوندا کیست که حلاوت و شیرینی محبت تو را چشیده باشد و به جای تو بدل و جایگزین دیگری را بجوید و بطلبد و کیست که به قرب و نزدیکی تو انس یافته باشد و جدایی از تو را بخواهد.

⬅️ و در حدیثی امام صادق علیه السلام فرموده است: آن‌گاه که مؤمن از دنیا خود را تهی سازد بالا می‌رود و علو می‌یابد و حلاوت و شیرینی حب الله را در‌می‌یابد و در نظر دنیاپرستان و دلدادگان به دنیاگویی که خرد از دست داده و عقلش مختل گردیده است اما حقیقت آن است که عقل و خرد آن‌ها را حلاوة و شیرینی عشق به پروردگار شیفته خود کرده به گونه‌ای که به غیر او نمی‌اندیشند.

🔹 در این بیت عارف شیرازی از ساقی شراب طهور عشق و محبت تقاضا می‌کند جامی از شراب را که در این‌جا کنایه از قلب عارف و سالک است که شراب عشق و محبت در آن ریخته می‌شود به گردش درآورد؛ یعنی آن را در مدار دائمی عشق قرار دهد و چنین قلبی را به او عنایت فرماید. 

🔸 در مصرع دوم دلیل این تقاضا و استغاثه را بیان می‌کند و عرضه می‌دارد این خواسته بدان جهت است که برغم آنکه تصور میرفت قدم نهادن در وادی عشق امر آسانی است ولی این پنداری باطل بوده و مشکلات فراوانی بر سر راه آن بوده است و لذا نیازمند عنایت خاصه آن منشأ کامل فیض هستم تا این قلب را پر از عشق به ذات اقدس خود گرداند و دوام و استواری به آن ببخشد.

         ┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ مرداد ۹۹ ، ۰۸:۵۲
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده

 

💠 شرح حافظ

جلسه دهم

◀️ عشق در اشعار حافظ

🔮 عشق، تضمین ندارد؛ پس توکل باید کرد؛ عشق مستلزم معرفت است. عبادت با عشق است که معنی پیدا می‌کند و مقبول می‌گردد. عشق در دل شکسته فرود می‌آید. عاشق غم پرست است:

🔻 تا شدم حلقه به گوش در میخانه عشق
🔺هر دم آید غمی از نو به مبارک باد

⭕️ در عشق هم کشش شرط است هم کوشش، بکوش خواجه و از عشق بی نصیب مباش

🔮 عشق خطیر و خطرناک است. راه عشق غریب، بی‌کران و بی‌نهایت است. در عشق باید افتادگی تسلیم داشت پاک باز بود، بلا کشید، از جان گذشت و رضا بر داده داد.

🔮 عاشق عارف سرش به دنیا و عقبی فرو نمی‌آید. در عشق باید جلوه‌شناس و اشارت‌دان بود. عشق، جنون الهی است و با عقل جمع نمی‌شود. عشق هم عنان با «رندی» است.

🔻 ناز پرورده تنعم نبرد راه به دوست 
🔺 عاشقی شیوه رندان بلاکش باشد

🔮 عشق با زهد و ریا جمع نمی‌گردد. عاشق عارف ملامتی است و ملامت در او بی اثر است.

🔻 وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم  
🔺 که در طریقت ما کافری ست رنجیدن

🔮 عشق عرفانی فراتر از تعصب و تفرقه مذاهب است و بدون دست‌گیری و صحبت پیر ممکن نیست حجاب عاشق همانا «خود و خودی» اوست:

🔻 میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست 
🔺 تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز

🔮 عشق ورای تقریر و بیان است و زبان عاشقان را بستند:

🔻 بشوی اوراق، اگر هم درس مایی 
🔺 که درس عشق در دفتر نباشد

✳️ بی‌بهره‌گی از عشق شقاوت است. 

☑️ سرانجام، عشق، آخرین و بهترین فریادرس و مایه سعادت و رحمت است.

🔻 زیر شمشیر غمش رقص‌کنان باید رفت 
🔺 کان که شد کشته او نیک سرانجام افتاد

           ┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۳۱
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده

 

💠 شرح حافظ

جلسه نهم

◀️ عشق در اشعار حافظ

🔰 در دیوان حافظ 3 نوع عشق یا معشوق در موازات هم دیگر، یا گاه متداخل با یک‌دیگر ملاحظه می‌شود:

1⃣ عشق یا معشوق انسانی:

⬅️ عطر و روح این عشق طربناک، بر سراسر دیوان حافظ حاکم است. مطلع بعضی غزل‌های او که انسجام و یک‌پارچگی بیش‌تری دارد، در عشق زمینی و خطاب به معشوق انسانی است:

🔻سرو چمان من چرا میل چمن نمی‌کند 
🔺هم‌دم گل نمی‌شود یاد سمن نمی‌کند

2⃣ عشق یا معشوق ادبی:

⬅️ این نوع عشق و معشوق در اکثریت غزل‌های عاشقانه حافظ حضور دارد؛ در این نوع شعر که صورتاً تفاوتی با شعرهای عاشقانه عرفانی ندارد، در این عاشقانه‌ها، معشوق یا غایب است یا بدون چشم و چهره و ابروست. فاقد جسمانیت است و حتی فاقد جنس است و غالباً نمی‌توان فهمید مذکر است یا مونث و در بیش‌تر موارد معشوق شاعر نیست بلکه ممدوح اوست ممدوح از رجال کشوری و دنیوی است یا معنوی و اخروی:

🔻 ستاره‌ای بدرخشید و ماه مجلس شد
🔺 دل رمیده‌ی ما را انیس و مونس شد

🔻گفتم ای سلطان خوبان رحم کن بر این غریب
🔺 گفت در دنبال دل ره گم کند مسکین غریب

3⃣ عشق یا معشوق عرفانی: 

⬅️ کم و بیش نیمی از غزلیات و ابیات عرفانی حافظ است.

🔻 الا یا ایها الساقی ادر کاساً و ناولها
🔺 که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

🔻 در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
🔺 عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد

⬅️ معشوق عرفانی شکار نمی‌شود، «کس ندانست که منزلگه معشوق کجاست» یار کامل و کمال مطلق است. هر قصوری که هست از ماست. معشوق عرفانی صاحب اختیار مطلق است. یار، از عشق ما مستغنی است؛ او اهل ناز و گاهی جفا هم هست و در عین حال مشفق است و یار؛ نیز به عاشقان نظر دارد؛ معشوق عیان است برای مشاهده و شهود او، باید پاک بود و به تهذیب و تصفیه درون پرداخت؛ عشق موقوف به عنایت ازلی و هدایت و حوالت الهی و عهد الست است. 

✳️ عشق امانت الهی است امانتی است خاص انسان نه فرشتگان.

🔻 آسمان بار امانت نتوانست کشید 
🔺 قرعه‌ی فال به نام من دیوانه زدند

⏬ این بیت اشاره به آیه شریفه: 

🌹«إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمانَةَ عَلَى السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ الْجِبالِ فَأَبَیْنَ أَنْ یَحْمِلْنَها وَ أَشْفَقْنَ مِنْها وَ حَمَلَهَا الْإِنْسانُ إِنَّهُ کانَ ظَلُوماً جَهُولًا». 

☘ما امانت [خویش] را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه داشتیم، ولی از پذیرفتن آن سرباز زدند و از آن هراسیدند، و انسان آن را پذیرفت، که او [در حق خویش] ستم‌کار نادانی بود.

          ┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۳۰
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده

 

💠 شرح حافظ

جلسه هشتم

◀️ که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

🔸 حافظ افکار خود را با الفاظی زیبا و با توجه به ارایه متناسب صنایع لفظی و معنوی بیان کرده و به علت قدرت در سخنوری، مضامین عالی و معانی دل‌پذیر «عشق» را در ابیاتی گیرا ایراد کرده است. وی در حدیث عشق، غزل می‌سراید و عشق را بالاترین موهبت خداوندی به شمار می‌آورد. عشقی که وسیله دست.یابی به مبدا هستی و موجب اشتیاق انسان به جاودانگی می‌گردد.

🔻 هرگز نمیرد آن که دلش زنده شد به عشق
🔺ثبت است بر جریده عالم دوام ما

🔹 کسی که با عرفان  آشناست، این سنّت گذشته را در بیان افلاتون نیز به درستی می‌بیند که او چنین عشقی را «جنون الهی» می‌نامد. یعنی آن دیوانگی که در عرفان رونق دارد و یکی از بخشش‌های خداوند است. وصول به چنین مرحله دیوانگی یعنی عشق، نیل به مبدا هستی چنان‌ست که اگر تمام دار و ندار خود را ببخشند و یا جسم خود را بر آتش افکند ولی عشق در آن‌ها نباشد، هیچ سودی عایدشان نخواهد شد. به عکس چنان‌چه عشق داشته باشند، از دروغ و گزافه‌گویی به دورند. خود‌خواهی ندارند و دلشان از خشم و کین صافی است و از پیش آمدن دادگری و راستی و حقیقت شادمان می‌گردند.

🔸 پس بنا به باور عارفان، دیوانگی عارفان بر امور عقلی رجحان دارد.

🔻 ای که دایم به خویش مغروری
🔺 گر تو را عشق نیست معذوری

🔻 گرد دیوانگان عشق نگرد                     
🔺 که به عقل عقیله مشهوری

🔻 مستی عشق نیست در سر تو                  
🔺 رو که تو مست آب انگوری

🔮 غزلیات خواجه شیراز سرشار است از «رمز» و سمبولیسم قوی در کسوت الفاظی ایهام‌گونه که خاص خود اوست. اما «رمز عشق» سخنی دیگر می‌باشد و به نزدیک هرکسی نمی‌توان آشکار کرد.

🔻 به درد عشق بساز و خموش کن حافظ          
🔺 رموز عشق مکن فاش پیش اهل عقول
🔻 مدعی خواست که آید به تماشا‌گه راز             
🔺 دست غیب آمد و بر سینه نا محرم زد
🔻 در ره عشق نشد کس به یقین محرم راز           
🔺 هر کسی بر حسب فکر گمانی دارد

           ┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۲۹
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده

 

💠 شرح حافظ

جلسه هفتم

🔻که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل‌ها

✴️ مقصود بیت اول غزل حافظ این است که:

🔹 ای معشوق! جام شراب را به گردش درآور و به من نیز برسان تا به واسطه‌ی نوشیدن از آن، وجود ناچیز خود را فراموش کرده و در عشق تو مست و محو شوم و مشکلات راه عشق را که در ابتدا آسان جلوه می‌کرد، فراموش کنم و همه‌ی محنت‌ها و بیماری‌هایم به راحت‌ها، صحت‌ها و نعمت‌ها مبدل شود.

🔸 حافظ می‌گوید: عشق جانان در ابتدا به نظر ساده آمد اما در آخر مشکلات زیادی در آن پیدا شد. زیرا به کسی که دل دادی و عشق ورزیدی ابتدا نسبت به تو انواع ملایمات را نشان می دهد اما بعد شروع می‌کند به استغنا، عاشق بیچاره هم تحمّل استغنا برایش سخت است‌. 

✴️ اما تفسیر زیبای دیگری از این بیت چنین است که:

🔹 «روز میثاق، چون از عدم به وجود، می‌آسودیم از جهتِ حصولِ عرفان و رفعِ موانع از هواهای نفس و شیطان، عشق را آسان دانسته و توسّل بدو نموده بودیم اکنون که در وجود آسودیم، مشکل‌ها افتاد که رختِ آسودگی همه بر باد داد و موانع پیش آمد و جهاد اکبر به مخالفت لازم گشت.

🔸 پس ای مُرشدِ راه طریقت و ای هادیِ سبیلِ حقیقت! هنگام مددکاری است و اَوانِ دوستی و یاری‌.

🔹 اهمال، موجبِ گمراهی است و توقف، مایه وبال. کاسه عشق بگردان و بنوش و بنوشان تا مست و مدهوش گشته از این کشاکش برهیم. می‌تواند که ساقی عبارت از مرشدِ حقیقی و هادیِ تحقیقی باشد که اشارت است به واجب الوجود و ربّ المعبود و هم چنان هرکجا از ساقی و شاهد و امثال آن نام برده شود، اربابِ اشارت بدان جانب می‌برند و هرچه گویند با او گویند و هرچه جویند از او جویند».[1]

🔰 نظیر مضمون این بیت که عشق آسان‌نماست ولی بسی خطرها و مشکلات به همراه دارد در شعر حافظ نمونه‌های دیگر هم دارد:

🔻ناز پرود تنعم نبرد راه به دوست                        
🔺عاشقی شیوۀ رندان بلاکش باشد

🔻تحصیل عشق و رندی آسان نمود اول               
🔺و آخر بسوخت جانم در کسب این فضایل

🔻 تو خفته‌ای و نشد عشق را کرانه پدید                
🔺 تبارک‌الله از این ره که نیست پایانش

🔮 عشق در دیوان حافظ:

♻️ عشق، پیوسته در دریای بی‌کران ادبیات ایران موج می‌زند. 

🔹 عشقی که در شور شیرین و فرهاد رنگ یافته، 
🔸عشقی که در غزل لیلی، مجنون به درد فراق مبتلا گشته، 
🔹 عشقی که دست رستم را به خون سهراب آلوده کرده، 
🔸 عشقی که در شیخ صنعان دل و دین از دست داده، 
🔹 عشقی که در غزل مولانا به رقص و پای‌کوبی درآمده، 
🔸 عشقی که در غزل رعنای حافظ ستایش شده است. 

👌 همه حکایت از دردی شیرین و تلخ دارند که درمانش هم خود عشق است.

❇️ این عشق است که در رگ رگ غزل‌های حافظ جریان دارد و نوش دارویی برای التیام زخم‌های بشر است. 

🔰 در حقیقت حافظ دو پیام بزرگ برای انسان های زمینی دارد: 

✳️عشق و رندی.

⚜ حافظ نیک دانست که اگر در غزل، صرفا به مضامین عارفانه، عاشقانه و یا موعظه بپردازد، مسلّما در سایه نام سعدی و مولانا قرار می‌گیرد؛ بنابراین سبک خاص خود را پدید آورد که خود آن را نظم پریشان می‌گفت. یعنی سرودن غزل به گونه‌ای که هر بیت استقلال معنا داشته باشد؛ یک بیت عارفانه، یک بیت عاشقانه، یک بیت معرفت و دیگری در بی‌اعتباری جهان، بیتی تاریخی و بیتی طنز و نقد اجتماعی و... و به این پراکندگی معنی با وزن و قافیه و ردیف وحدت بخشید که بعدها باعث به وجود آمدن سبک هندی شد.

حافظ آن ساعت که این نظم پریشان می نوشت
طایر فکرش به دام اشتیاق افتاده بود

☑️ و به این شکل خود را از بقیه شاعران ممتاز ساخت و تا به امروز بزرگ‌ترین شاعر غزل‌سرای ایران به شمار می‌آید.

📚پاورقی:

[1]: مجله گنجینه، مرداد 1382، شماره 29.

         ┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۲۷
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده

 

💠 شرح حافظ

 جلسه ششم

◀️ ساقی در اشعار حافظ

🔮 قرآن کریم بعد از مطالبی که در جلسه قبل ذکر کردیم، از دومین موهبت آنان سخن گفته و می‌فرماید: 

✳️ نعمت دوم که بهشتیان دارند، نوجوانانی هستند که همواره در طراوت جوانی به سر می برند و در گرداگرد آنان می‌گردند و در خدمت آنان هستند «یَطوفُ عَلَیهِم وِلدانُ مُخَلّدون»

🔹 «یَطوف»، به معنای طواف کردن است، یعنی دور بهشتیان می‌گردند.

🔸 «وِلدان»، نیزبه معنای پسر بچه است. که حافظ آن را با واژه «مغبچه» بیان کرده است. 

✳️ و بعد این گونه توضیح می‌دهد، «بِاَکواب وَ اَباریق وَ کَاسِ مِن مَعین» یعنی این نوجوانان زیبا با قدح ‌ها و کوزه‌ها و جام‌هایی پر از شراب‌های بهشتی –شراب طهور- که از نهرهای بهشتی برداشته شده است، در اطراف آنان می‌گردند و آنان را سیراب می‌کنند. اما نه شرابی که مستی آورد بلکه هنگامی که بهشتیان از آن می‌نوشند نه درد سر می گیرند و نه مست می‌شوند، «لا یُصَدَّعونَ عَنها وَلا یُنزِفون» تنها یک نشئه روحانی توصیف ناپذیر به آن ها دست می دهد که تمام وجودشان را در لذتی بی نظیر فرو می برد.

✳️ سپس به چهارمین و پنجمین قسمت از نعمت‌های مادی مقربان در بهشت، اشاره کرده است و می‌گوید: 

🔹نوجوانان بهشتی هر نوع میوه‌ای که آن‌ها مایل باشند به آن‌ها تقدیم می‌کنند، «وَ فاکِهَة مِمّا یَتَخَیَّرون». البته از بعضی از آیات دیگر قرآن استفاده می‌شود که شاخه‌های درختان، کاملا در دسترس بهشتیان هستند. به طوری که می‌توانند هرگونه میوه‌ای را شخصاً تناول کنند. 

🔸 این معنا درباره غذاهای دیگر بهشتی نیز کاملا صادق است. ولی شکی نیست که وقتی خدمت‌کارانی آن چنان، غذایی این چنین بیاورند، دل‌نشین‌تر و باصفاتر است و به تعبیر دیگر یک نوع احترام و اکرام بیش‌تر نسبت به بهشتیان و رونق و صفای افزون‌تر برای مجالس انس آن‌هاست. حتی در مجالس معمول دنیا نیز بسیار می‌شود که با وجود قرار داشتن میوه و غذا در دسترس میهمانان، میزبان شخصاً پذیرایی می‌کند و این یک نوع احترام محسوب می‌شود.

✳️سپس به ششمین نعمت که همسران پاک و زیباست اشاره کرده و می‌گوید: همسرانی از حورالعین دارند. «وَ حورُالعین، کَاَمثالِ الُولُو المَکنون»

🔹 حور، یعنی زیباروی و عین، یعنی چشم. 

🔸 حورالعین یعنی معشوقی که چشمان بسیار زیبا و دل‌نشین و مست‌کننده‌ای دارد و حافظ این واژه را این گونه بیان می کند:

🔻می ای در کاسه چشم است ساقی را بنامیزد
🔺که مستی می‌کند با عقل و می‌بخشد خماری خوش
🔻حسن مهرویان مجلس گر چه دل می برد و دین     
🔺بحث ما در لطف طبع و خوبی اخلاق بود
🔻رشته تسبیح اگر بگسست معذورم بدار      
🔺دستم اندر دامن ساقی سیمین ساق بود

🔰 اما گام دوم در این برداشت دوم، با استفاده از آیاتی از سوره مبارکه دهر یا انسان است.

🔮 خداوند سبحان در سوره مبارکه انسان بعد از آن که انسان ها را به دو گروه شکور و کفور یا شکرگذار و کفران‌کننده، تقسیم می‌کند، اشاره کوتاهی به کیفر و مجازات سخت کفران‌کنندگان کرده و سپس به سراغ پاداش شکرگذاران و ابرار، یعنی نیکان و پاکان می رود و نکات جالبی در این زمینه یادآوری می کند.

🔹 نخست می‌فرماید: ابرار از جامی می‌نوشند که با عطر خوش آمیخته است. «اِنَّ الاَبرارَ یَشرِبونَ مِن کَأسِ کانَ مِزاجها کافورا» آیه فوق نشان می دهد که این شراب طهور بهشتی بسیار معطر و خوشبو است که هم ذائقه از آن لذت می‌برد و هم شامه. (هم مزه خوبی دارد و هم بوی خوبی دارد).

🔸سپس به سرچشمه این جام اشاره می‌کند. آری این چشمه شراب طهور، چنان در اختیار ابرار و عبادالله است که هرجا اراده کند از همان جا سربرمی‌آورد.

❇️ قابل توجه، این که در میان نعمت‌های بهشتی که در این سوره آمده، نخستین نعمت، شراب طهور و معطر خاص ذکر شده و این شاید به خاطر آن است که پس از فراق از حساب و کتاب محشر در نخستین گام که پا به بهشت می‌نهند با نوشیدن از این شراب‌، هرگونه اندوه و ناراحتی و ناخالصی و خستگی را از درون جان خود می‌شوید و سرمست از عشق حق به استفاده از سایر مواهب بهشتی می‌پردازد.

         ┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۲۶
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده

 

💠 شرح حافظ

جلسه پنجم

◀️ ساقی در اشعار حافظ

🔮 همان گونه که در جلسه قبل گفتیم خداوند سبحان در سوره واقعه مردم را به سه گروه تقسیم کرده است و می‌فرماید:

 ✳️ شما به سه دسته تقسیم خواهید شد «وَکُنتُم اَزواجَاً ثَلاثَه»: 

1⃣ گروه اول، اصحاب میمنه هستند. «وَ اَصحابُ المَیمَنةِ ما اَصحابُ المَیمَنَة» که این گروه سعادت‌مندان و خوشبختان هستند که به شکل نمادین و سمبلیک نامه عمل آن ها به دست راستشان داده می‌شود.

2⃣ گروه دوم اصحاب شوم و بدبخت هستند. «وَ اَصحابُ المَشئَمَةِ ما اَصحابُ المَشئَمَة» این‌ها گروهی بدبخت، تیره روز، بیچاره، و بینوا که به عنوان سمبل و نماد، که خود نشانه و رمزی است برای تیره‌بختی و جرم و جنایت آن‌ها، نامه اعمالشان را به دست چپ‌شان می‌دهند.

3⃣ سرانجام گروه سوم را چنین توصیف می‌کند و پیش‌گامان پیش گام «وَ السابِقونَ السّابِقون ، اُولئِکَ المُقَرَّبون» این ها در درگاه خداوند، مقربند. «اُولئِکَ المُقَرَّبون». این گروه سوم، «سابِقون»، کسانی هستند که نه تنها در ایمان پیش‌گام هستند بلکه در اعمال خیر و صفات اخلاقی و انسانی هم پیش‌گام هستند. آن‌ها اسوه و الگو، امام و پیشوای مردم هستند و به خاطر همین، مقربان درگاه خداوند می‌باشند. سپس در یک جمله کوتاه، مقام والای مقربان را روشن ساخته است و می‌فرماید: مقربان در باغ های پرنعمت بهشتی هستند. «فی جَنّاتِ النَّعیم». تعبیر «جَنّاتِ النّعیم» انواع نعمت‌های بهشتی را شامل می‌شود.

⁉️ حال آیا می توان گفت حافظی که حافظ قرآن است، سوره واقعه را ندیده است و با معنای آن آشنا نبوده است. آن‌ها در باغ های پرنعمت بهشتی هستند. «فی جَنّاتِ النَعیم»،

🔻 کنار آب و پای بید و طبع شعر و یاری خوش     
🔺معاشر دلبری شیرین و ساقی گل عذاری خوش.

⏪ سپس در آیات پانزدهم تا بیست و ششم سوره واقعه، انواع نعمت‌های بهشتی را که نصیب گروه سوم یعنی مقربان می‌شود بازگو می‌کند. نعمت‌هایی که هر یک از دیگری دل‌انگیزتر و روح‌پرورتر و مست‌کننده‌تر است و می‌توان آن‌ها را در هفت بخش خلاصه کرد.

 🔸 نخست می‌فرماید: آن‌ها بر تخت‌هایی که صف کشیده و به هم پیوسته‌اند، قرار دارند  «عَلی سُرُر مَو ضونَة» در حالی که بر آن تکیه زده‌اند و روبه روی یک دیگر قرار گرفته‌اند.

🔹 مجلس پر از انس و سرور دارند، «مُتَکِئینَ عَلَیها مُتَقابِلین». ساختمان این تخت‌ها ، طرز قرار گرفتن آن‌ها، مجلس انسی که بر آن‌ها تشکیل می‌شود و شادمانی و سروری که در آن‌ها موج می‌زند، با هیچ بیانی قابل توصیف نیست‌. 

☑️ در قرآن کریم، مکرراً از تخت‌های بهشتی و مجالس بهشتیان توصیف‌های جالبی شده است که نشان می‌دهد یکی از مهم‌ترین لذات آن، همین جلسات انس و انجمن‌های دوستانه است. در این‌جا دیگر نمی‌توان گفت مقصود حافظ از مجلس، ظاهراً مربوط به  مجلس حاجی قوام است.

          ┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۲۵
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده

 

💠 شرح حافظ

جلسه چهارم

◀️ ساقی در اشعارحافظ

🔮 در دیوان حافظ غزل‌های زیادی است که در رابطه با ساقی است، حتی در بخش پایانی، بعد از غزلیات، بخشی است به نام ساقی‌نامه.

🔰 ساقی در دیوان حافظ چند چهره دارد:

1⃣ برابر با مغبچه، باده فروش یا صنم باده فروش. مغ به معنای بزرگ و روحانی است. بچه مغ یعنی کسی که در دیر زردشتی‌ها یا در میکده زردشتی‌ها کار می‌کند. مغبچه یعنی کسی که در میکده زردشتی‌ها، شراب بار می‌گذاشته است و زمانی که مردم برای شراب‌خواری به میکده می‌رفته‌اند‌، مسئول پذیرایی از مردم بوده اند.

⬅️ این در تاریخ نیز ذکر شده است که زرتشتیان قدیم، در میکده‌های خود، پسر بچه‌هایی زیبا با لباس‌های بسیار فاخر و دل‌نشین را برای پذیرایی از میهمانان و مشتری‌های خود استفاده می‌کرده‌اند.

🔻گر چنین جلوه کند مغبچه باده فروش          
🔺خاکروب در میخانه کنم مژگان را

2⃣ برابر با معشوق زمینی که در عین یاری، به ساقی‌گری می‌پردازد. یعنی خود معشوق، ساقی شده است.

3⃣ معشوق ازلی است یعنی خدا.

☑️ پس تاکنون ما برداشت استاد خرمشاهی را که برداشتی پژوهشی بود را بیان کردیم و خروجی بحث این شد که منظور حافظ از واژه ساقی یا مغبچه است، یا معشوق زمینی و یا معشوق ازلی یعنی خداست.

🔰 حال به برداشت دوم می‌پردازیم:

🔸 ما برای شناخت حافظ و برای این که در رابطه با او به گمراهی کشیده نشویم باید چند معیار را در نظر داشته باشیم.

✔️ اول این که حافظ، حافظ قرآن است و خودش می‌فرماید: «هرچه کردم همه از دولت قرآن کردم». ایشان از دوران بچگی در مکتب، قرآن را فراگرفته، تا آخر عمر با قرآن بوده، انس عجیبی با آن داشته‌اند و تخلّص ایشان را نیز از همین موضوع گرفته‌اند.

⬅️ پس شناخت حافظ، بدون شناخت قرآن امکان پذیر نیست؛ زیرا شخصیت او از شخصیت قرآنی جدا نیست.

🔹 استاد خرمشاهی در کتاب ذهن و زبان حافظ در مقاله‌ای می‌فرمایند: حافظ آن‌قدر با قرآن مانوس بوده است که حتی اسلوب‌های هنری خویش را نیز از قرآن گرفته است.

🔹🔹 مثلا در قرآن، آیات محکم و متشابه است، اشعار حافظ نیز به همین گونه است یا در قرآن، هر آیه هم به طور مستقل، هم در طول سوره و هم به طور موضوعی دارای معنایی جداگانه است  اشعار حافظ نیز این گونه است یعنی هر بیتی هم به طور مستقل، هم در طول غزل و هم به صورت موضوعی دارای معنایی جداگانه است. حتی حافظ در اشعار خود از کلمات و اصطلاحات قرآنی نیز استفاده کرده است.

🔸 در ادب عرفانی و قرآنی مراد از ساقی، کنایه از فیض دهنده مطلق یعنی خداوند است و گاهی نیز، مجازا به حضرت علی علیه السلام و دیگر ائمه علیهم السلام گفته می‌شود.

🔹 در قرآن مجید به طور مکرر، از تخت های بهشتی و مجالس دسته جمعی بهشتیان توصیف هایی جالب شده است که نشان می‌دهد یکی از مهم‌ترین لذات بهشتیان، همین جلسات انس و انجمن‌های دوستانه است، لذا به طور مثال، خداوند سبحان در سوره مبارکه واقعه، بعد از بیان وقوع واقعه عظیم و رستاخیز بزرگ یعنی قیامت، به چگونگی حال مردم در آن روز پرداخته و قبل از هر چیز مردم را به سه گروه تقسیم کرده است که در قسمت بعد به آن خواهیم پرداخت.

           ┈┈••✾🍃🌸🍃✾••┈┈
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۹ ، ۰۵:۲۳
حجت الاسلام والمسلمین استاد زین العابدین دست داده